احادیث زیبا





جستجو






 
  نقاره زن ...

 

 تو بزن نقاره زن،

اسیر آهنگ توام

به امام رضا بگو

بدجوری دل تنگ توام

موضوعات: بیت های مذهبی
[جمعه 1395-05-22] [ 11:08:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  هوای حرم ...

نشسته ام چو غباری

به شوق اذن دخول

بیا بگو نتکانند پادری ها را

بازهوای‌حرمت‌حرمت‌آرزوست

موضوعات: بیت های مذهبی
[سه شنبه 1395-05-19] [ 11:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ضامن آهو ...

ﺷﻐﻞ ﺷﺮﯾﻒ ﻭﻣﺤﺘﺮﻡ ﻣﺎﮔﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ

ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑــﻪ ﻏﯿﺮ ﺿﺎﻣﻦ ﺁﻫـﻮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯿﻢ

موضوعات: بیت های مذهبی
 [ 11:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کبوتر حرم ...


خوشا به حال دل بی قرار کفتر ها
میان صحن و سرایت قرار میگیرند

موضوعات: بیت های مذهبی
 [ 11:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کبوتر حرمم ...

خود را کبوتر
حرمت فرض می کنم
هرگز
ندیده ام ز خودم خوشخیال تر…

 

موضوعات: بیت های مذهبی
[یکشنبه 1395-05-17] [ 10:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سجده ...

 


✨بطری را که خم می کنی هر چه درون دارد بیرون می ریزد،
فلسفه سجده هم همین است ، خالی شدن از غم ، اندوه و نگرانی ها.
چون تنها در خاکساری این آستان است که غم ها می روند.

موضوعات: نوشته و مثل های زیبا
[جمعه 1395-05-15] [ 11:53:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آرایشگر ...

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت.
در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت.
آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند.
وقتی به موضوع « خدا » رسیدند.
آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.

به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود…

مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.
مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

موضوعات: نوشته و مثل های زیبا
 [ 11:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت